به گزارش راهبرد معاصر، زیباکلام نوشت:
در یادداشت سال گذشتهام پیرامون تتلو نوشته بودم که من نخستین بار "تتلو ها" را پنج سال پیش در مراسم تشییع جنازه "مرتضی پاشایی"دیدم. صدها هزار دهه شصتی و هفتادی در سکوت پشت سر جنازه حرکت میکردند. خیلی ها از آن تشییع جنازه غافلگیر شدند. برای نخستین بار بعد از انقلاب بود که در مراسم تشییع جنازه یک خواننده پاپ چنین جمعیتی آمده بود. در چشمان بسیاری از آنان نفرت گره خورده با عصیان بود. بی اختیار بیاد شعار دوران انقلاب بعد از کشتار هفدهم شهریور افتادم "مشت گره کرده ما فردا مسلسل میشود ".
بار دوم آنها را در ناآرامی های دی ماه ۹۶ دیدم. اینبار بجای سکوت، فریاد میزدند "اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا ". اما همانقدر که در تشییع جنازه پاشایی نخواستیم تتلو ها را ببینیم در دی ماه نود و شش هم آنها را ندیدیم تا دو هفته پیش که بیش از ششصد هزار نفرشان ساعت سه بامداد مخاطب تتلوهایشان بودند و ماهنوز آنها را انکار میکنیم. برخی آنان را معادل "هیپی های" معترض اروپا و آمریکا در دهه شصت میدانند.
اتفاقاً اگر اینگونه می بود و تتلو هم جان لنون، من از آنها هراسی نداشتم. اما بدبختی اینجاست که تتلو بیش از آنکه به جان لنون یا باب دیلن شباهت داشته باشد به ابوبکر بغدادی و اسامه بن لادن تنه می زند. او بجای اعتراض دمکراتیک، خواهان نابودی آن است. هیپی ها علیه خشونت، نظامیگری، تسلیحات هستهای و جنگ ویتنام بودند. شعارشان گل و عشق بود.
تتلو های ما اما پر از نفرت هستند و صرفاً خواهان نابودی همه ارزشها و هنجارها.با همه وجود از اینکه همه ارزش ها را به زیر پا بگذارند لذت میبرند. اگر کسی از آن ششصد هزار نفر یا از تتلو بپرسد که چه چیز را میخواهید جایگزین آن چه که هست بنمایید، تنها پاسخی که میشنود آنست که ما از همه ملاک و معیارها، ارزشها و باورهای شما متنفریم.
صد البته که حضرت مولانا هشتصد سال پیش درست فرمودند:
این جهان کوهست و فعل ما ندا
سوی ما آید نداها را صدا.
بغض تتلوها همان انعکاس نفرت، خشونت و بغض و کینه ای است که ما آنها را در آن پرورش داده ایم. تتلو و سپاه میلیونیش را نه آمریکا تربیت کرده، نه محصولات آموزشی نظام شاهنشاهی هستند. هر نظری در مورد آنها داریم به جای خود محفوظ، اما فراموش نکنیم که آنها را ما تربیت کردهایم.
صادق زیباکلام
منبع: برترین ها